چند روز پیش یکی از تیمهای فوتبال پایتخت طبق معمول این سالها در برابر یک تیم کم ادعا به نتیجه دلخواه خود دست نیافت. نتیجه این ناکامی در رفتارهای تماشاگران حامی تیم ناکام بازتاب یافت و آنان با دست زدن به رفتاری مدنی! هر چه به دستشان آمد، زدند و شکستند و خراب کردند! به همین سادگی! البته هیچ کس هم چیزی نگفت و چیزی ننوشت چون هر چه باشد آنها تماشاگرنما هستند! انگار این عنوان من درآوردی مجوز همه گونه بی قانونی، بی حرمتی و رفتارهای اوباش گرانه است. کسی هم نیست بپرسد فرق تماشاگر و تماشاگرنما چیست و اگر این عده شناخته شده اند چرا کسی با آنها برخورد نمی کند؟ نگارنده این سطور خود شاهد بود که در جشن ملی! صعود تیم ملی فوتبال به جام جهانی دو ردیف از همین تماشاگرنمایان محترم در دو سوی خیابان آزادی تهران با سنگ و آجر به صف ایستاده بودند تا اتوبوسهای شرکت واحد اتوبوسرانی را هدف قرار دهند و در این جشن فرخنده ملی! اتوبوسهایی که با مالیات دادن من و شمای شهروند به ناوگان شهری اضافه شده بود بدون شیشه و حتی گاه پنجره خسارتهای هنگفت دید و البته در همه این ماجراها پلیسی حضور نداشت تا حداقل به این افراد قانون شکن تشری بزند. سؤال این است که هر کس هر وقت خواست و از چیزی عصبانی بود حق دارد دست به هر رفتار ناهنجار و خشمگینانه ای بزند و با نابود کردن اموال عمومی عصبانیت خود را تخلیه کند؟ این حق عجیب و غریب از کجا آمده است و اگر چنین حقی وجود ندارد چرا نیروهای حافظ نظم و قانون در برابر این بی قانونی ساکت مانده اند؟ مگر اجرای قانون فقط در صدور برگه های جریمه نجومی در بزرگراهها خلاصه می شود؟ آیا کسی نیست بپرسد که در همه جای دنیا این گونه است که دست اوباش در منهدم کردن اموال عمومی تا این حد گشوده باشد و کسی جلودار آنها نباشد؟ پرسش دیگر این است که رانندگان اتوبوسهای شهری مرتکب چه گناهی شده اند که باید در زیر باران بی پایان سنگ و چوب و دشنام طرفداران تیم الف یا ب به کار مشغول باشند؟ آیا ناراحتی طرفداران یک تیم مجوزی برای همه گونه جسارت و بی قانونی است؟ چه دلیلی برای ادامه سرویس دهی سازمان اتوبوسرانی به تماشاگران فوتبال وجود دارد؟ سرانجام نباید تماشاگران قانون شکن یا تیمهایشان به گونه ای تنبیه شوند و نتیجه بی قانونیهایشان را ببینند؟ رفتارهای تماشاگران در رویدادهای ورزشی نمونه ای برجسته و البته تأسفبار از رفتارهای اجتماعی اقلیت کوچک، اما کنشگری در جامعه ماست که به دلیل در چشم بودن و بارز بودن رفتارهای قانون شکنانه آنها ضرورت کنترل و هدایت این رفتارها برای جلوگیری از تسری یافتن آن به دیگر جوانان بیش از پیش ضروری می نماید. به راستی کدام ارگان یا نهاد دولتی یا ملی قصد دارد بدون در غلتیدن به بحثهای کم اهمیت و دارای مصرف روزانه به صورتی جامع، علمی و فراگیر این گونه رفتارهای پرخاشگرانه و خودخواهانه را در جامعه واکاوی کرده و در فرایندی پژوهش مدارانه و دور از هیاهو و قضاوتهای از پیش معلوم به چرایی گسترش پردامنه و ندالیسم در عرصه جامعه پاسخ گوید؟