بازدید امروز : 26
بازدید دیروز : 7
اسرائیل سرانجام پس از قریب به چهاردهه تجاوز و اشغالگری از باریکه غزه عقب نشست و دومین خروج تاریخی خود از سرزمینهای عربی را پس از خروج خفتبار از اراضی لبنان تجربه کرد.
دردناکی این عقب نشستن و دست شستن از زیست بر خاک اشغال شده غزه تا انجا بوده که برخی تندروان یهود از خودکشی دستجمعی سخن گفته اند و گروهی دیگر در برابر ارتش اسرائیل صف کشیده و با سربازان خود در گیر شده اند.
سوالی که این روزها میشنویم این است که واقعاًچه شد که شخصی همچون شارون به این ماجرا تن داد و در برابر تندروان که به او نزدیک بودند ایستاد و حتی به مرگ تهدید شد؟
براستی چه شد که ناگهان اسرائیل سرزمین بزرگی چون غزه را به فلسطینیان واگذاشت و سرافکنده و ذلیل پس از ده ها سال راه سرزمینهای سال 1948را درپیش گرفت؟
ابهام این فضا را بخصوص سکوت رسانه های رسمی کشور ما دامن می زنند چون خواه نا خواه این پیروزی به نام ابومازن نوشته شده ونه حماس و جهاد اسلامی که به ایران نزدیک اند وسیاست "صفر یا صد"در تبلیغات رسانه ای ما حتی اجازه بازتاب درست این پیروزی عربی و اسلامی را نمی دهد.
حقیقت البته این است که این عقب نشستن به معنای واگذاری همه حقوق حاکمیتی به اعراب نیست زیرا اسرائیل بی شک تسلط بر مرزهای خاکی و سواحل را به دست خواهد گرفت و به جای انرژی زیادی که در سطح باریکه غزه برای سرکوب مقاومت مصرف می کرد با تمرکز بر سر پلهای ارتباطی گروههای فلسطینی ابتکار عمل را ازآنان می گیرد و این موضوع همزمان با ادغام نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان و تقویت بعدامنیتی بر ضد گروههای مقاومت صورت می گیرد.
از سوی دیگر در مقایسه هزینه ای و فایده ای نیز اسرائیل از تحمل این تحقیر تاریخی سود هم خواهد کرد زیرا با اجرای خروج از غزه که تعهدی مربوط به سالها قبل بوده و در حال حاضر در اجرای آن سالها تاخیر کرده دو موضوع اصلی در قضیه فلسطین را بازهم به زمانی نامعلوم و مذاکرات طولانی و بی نتیجه موکول می کند. دو موضوعی که با حیات سیاسی و حیثیتی آن گره خورده است:موضوع قدس و آوارگان.
مساله غزه در تمام این سالها موضوعی فرعی و حاشیه ای بوده و از ابتدا هم معلوم بود که مشکل اصلی در جای دیگر است و نگهداشتن غزه با ترکیب قومیتی کاملا اسلامی آن جز هزینه سودی ندارد ؛مساله اصلی در کرانه باختری است که نقطه برخورد مقدسات اسلامی ؛یهودی و مسیحی است و دعوا بر سر قدس و هویت ان صدها سال سابقه تاریخی دارد و با چند سال مذاکره قابل حل نیست.
به یادداریم که در مذا کرات یرنوشت ساز سال 1990در کمپ دیوید همه تلاش و دیپلماسی فشرده کلینتون و باراک برای اجبار یاسرعرفات به امتیاز دادن در مساله اوارگان و قدس به جایی نرسید و رئیس فقید تشکیلات خودگردان حاضر نشد حتی به بهای مرگ روند صلح(که سرانجام به قتل مخفیانه خود او انجامید)در این موارد امتیازی بدهد.
ماجرای درگیری عربی و یهودی با بیت المقدس گره خورده است و نمی توان از حل و فصل یا حتی تغییری در این ماجرا حرفی زد بدون آنکه در خصوص وضعیت قدس و مالکیت بیت المقدس توافقی حاصل شود که البته چنین توافقی حتی در میان مدت محال است.
اسرائیل در شراط کنونی غزه ای را که کانون تحرک و رشد گروههای مسلح فلسطینی است ترک می کند و کار سرکوب آنان را بر عهده ابو مازن می گذاردو با نگاهی امنیتی و سرکوبگرانه تر از قبل به گسترش چتر امنیتی در کرانه باختری رود اردن و ساخت دیوار غیر قانونی حائل می پردازد ...همه اینها به کنار ولی یادمان باشد هزاران فلسطینی جان داده اند یا در اردوگاهها و زندانهای دشمن شکنجه شده اند تا امروز شاهد باشیم که نخست وزیر اسرائیل از عقب نشینی درد ناک از غزه سخن می گوید.
لینک دوستان
اشتراک