بازدید امروز : 30
بازدید دیروز : 7
اعتقادی به بحران مخاطب ندارم | ||
| ||
محمدرضا عبدالملکیان با مجموعه های «ریشه در ابر» ،«ساده با تو حرف می زنم» و «ردپای روشن باران » نام آشنایی در عرصه شعر است. او علاوه بر این ، به عنوان مدیر عامل (البته پیشین) دفتر شعر جوان در عرصه انتشار کتابهای شعر نیز دستی داشته است. نمایشگاه کتاب تهران فرصتی شد تا در غرفه انجمن شاعران ایران و در ازدحام علاقه مندان برای خرید مجموعه های شعر، او را ببینیم و از نشر، مشکلات و چالشهای آن سخن بگوییم. بسیاری امروز به وجود بحران مخاطب در شعر اشاره می کنند و عدم رغبت ناشران به چاپ کتابهای شعر را دلیلی بر این امر می دانند عبدالملکیان در این باره می گوید: با تجربه و حضوری که در عرصه تولید (به دو معنا) داشته ام و هم خود تولیدکننده و ارائه دهنده آثار هنری بوده ام و هم آثار دیگران را به صورت کتاب منتشر کرده ام می گویم که من به بحران مخاطب اعتقادی ندارم. او در اثبات نظر خود، به مقایسه شمارگان کتاب شعر در امروز و گذشته پرداخته و می افزاید: در دوره نوجوانی ما که علاقه مند به موضوع شعر بودیم ، شمارگان کتاب معروفترین شاعران آن دوران نظیر مهدی اخوان ثالث ، شاملو، فروغ یا نیما حدود 2هزار نسخه بود و بندرت پیش می آمد که در دوران قبل از انقلاب کتابی به چاپهای سوم یا چهارم برسد در صورتی که امروز و در همین سالها کتابهای هر یک از این شاعران به چاپهای بیش از بیستم رسیده و حتی آثار برخی از شعرای بعد از انقلاب که دارای پایگاه و جایگاه خوبی در عرصه شعر هستند با اقبال و استقبال نسبی مواجه بوده است. بر همین اساس من به بحران مخاطب معتقد نیستم زیرا شمارگان و عناوین کتابهای منتشر شده نسبت به دو دهه قبل به طور قطع چندین برابر شده است. اگر چه شاید بتوان گفت که امروزه ، بازار شعر بازار مناسبی است اما مشکلاتی نظیر توزیع ، عدم اطلاع رسانی مناسب و سیاستهای فرهنگی در حوزه ادبیات به عنوان موانعی جدی در راه توسعه شعر امروز مطرح است. موضوع ناشر مولف یکی از مشکلات جدی شعر امروز است. در قدیم آثار منتشر شده اگر چه دارای عناوین محدودی بود ولی به لحاظ سرمایه گذاری ناشر در انتشار آنها، دارای کیفیت بهتری بود ولی امروز به جرات می توان گفت بیش از 50درصد کتابهای حوزه شعر در واقع هنوز هم مراحل الفبایی شعر را تجربه نکرده اند. عبدالملکیان در همین رابطه می گوید: اگر برداشت نادرستی از صحبت من نشود، ناشر به دنبال نفع مادی خود است یا حداقل در پی آن است که کار فرهنگی برای او ضرر مالی به دنبال نداشته باشد و متاسفانه امروزه مطمئن ترین راه برای خیلی از کسانی که به کیفیت انتشارات خود نمی اندیشند، دریافت هزینه از مولف و سود نسبی خود است. البته من به عنوان یک شاعر معتقد نیستم که دستگاههای دولتی برای نشر مانعی ایجاد کنند اگر چه حتی چنین کتابهایی از حداقلهای لازم هم برخوردار نباشد. چون در چنین شرایطی ، بزرگنماییهای معمول سانسور، جلوگیری از دادن مجوز و... پیش خواهد آمد. شاعر مجموعه «ریشه در ابر» که برخورد سلبی در حوزه نشر کتاب شعر را در کارساز نمی داند، برای ارتقا کیفیت کار ناشران پیشنهاد می کند: دستگاههای فرهنگی ما بخصوص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید از ناشرانی که کار جدی فرهنگی را دنبال می کنند، در مراحل مختلف حمایت جدی تری به عمل آورند. به اعتقاد من ، حوزه نشر نیاز به حمایت دارد ولی حمایتی قانونمند، تعریف شده و روشن. سیاستها باید برای جماعت اهل قلم و نشر به شکل واضح تعریف شود. اینکه اعلام کنند از یک تعداد از ناشران ، تعدادی کتاب خریداری خواهند کرد، سیاست تعریف شده و روشنی نیست ، حداقل برای من که به عنوان یک مخاطب و از طریق رسانه ها، موضوع را پیگیری می کنم ، این مساله مبهم است. چگونه است که مجموعه شعرهای بسیاری از شاعران شناخته شده ما جزو این خریدها یا پیش خریدها نیست ولی کتابهای کم اهمیت تری در زمره آثار خریداری شده دیده می شود. اگر چه از آثار بعضی از شاعران مطرح ، استقبال می شود، اما در مقابل شاهد هستیم که آثار سطحی و نازل که به نام شعر ولی با عمق و سطح نازلتری عرضه می شوند، خریداران بیشتری دارند. آیا فروش بالای اینگونه آثار بر سطح توقع مخاطب از شعر تاثیر منفی نمی گذارد؟ عبدالملکیان پاسخ می دهد: مطمئنا مخاطب شعر شاعری مثل شاملو یا اخوان ، مخاطب شعر فلان شاعر سطحی نیست ولی اعتقاد دارم بخشی از مخاطبان شعر نازل در آینده می توانند به واسطه داشتن استعداد و علاقه مندی ذاتی و حفظ ارتباط با شعر به سمت سطوح بالاتر هدایت شوند. ما به عنوان اهل شعر و هنر باید تا جایی که ممکن است به عرضه و حضور وسیع تر و بیشتر شاعران در این عرصه بیندیشیم اگر چه سطوح آنان متفاوت یا بسیار متفاوت باشد ولی باید جایی را هم برای حضور حداقلها فراهم کنیم. مشکل دیگر در عرصه ادبیات و نشر، موضوع مافیای پخش و عدم پخش صحیح و بهنگام شعر است به گونه ای که حتی اهالی شعر و مخاطبان حرفه ای این هنر نمی توانند آثار تولیدی خود و دیگر هنرمندان را پیدا کنند. عبدالملکیان در رابطه با این امر می گوید: من به موضوعاتی نظیر مافیای پخش اعتقاد ندارم. نشر ما چند حلقه دارد: مخاطب ، مولف ، ناشر و توزیع. چرخش خوب این مجموعه نیازمند خواست اجتماعی است و خواست اجتماعی نیز تابع سیاستهای فرهنگی کشور است. اگر رسانه ها در این خصوص احساس وظیفه و رسالت بیشتری کنند می توانند به تحقق خواست اجتماعی کمک کنند. پخش حداقل 5ساعت فوتبال و وجود 50 نشریه ورزشی طبیعتا به دامن زدن تب کاذب فوتبال در کشور منجر می شود و نتیجه این می شود که جوان ما اسم بازیکن تیمهای رده دهم و یازدهم اسپانیا و آلمان را می داند ولی با نام ده شاعر یا نویسنده معاصرش آشنا نیست. این مشکل جوانان ما نیست ، مشکل سیاستهای فرهنگی کشور است و اگر در این سیاستها تغییر حاصل شود و این موارد مورد توجه جدی قرار گیرد، مشکل توزیع ما نیز حل خواهد شد. در حالی که نمایشگاه کتاب تهران ، آخرین روزهای خود را سپری می کند، از ملکیان که با کتاب «حالا که آمده ای » در نمایشگاه حضور پیدا کرده از تاثیر برگزاری نمایشگاه کتاب در فرهنگ کشور می پرسیم و این که آیا آنگونه که عده ای معتقدند می توان این نمایشگاه را بزرگترین رویداد فرهنگی ایران دانست. او پاسخ می دهد: برگزاری نمایشگاه از دید من کار مثبتی ارزیابی می شود زیرا فرصتی است که با توجه به همان مشکلی که در توزیع وجود دارد و شما هم به آن اشاره کردید خیلی از علاقه مندان از نزدیک با تازه های نشر آشنا شوند. از سوی دیگر خیلی از اهل فرهنگ هم در طی این مدت فرصت دیدار و گپ و گفت پیدا می کنند و شاعران و اهل قلم و نویسندگان فرصت می یابند با دیدگاههای هم آشنا شوند. این زمان مناسبی برای تعامل ناشران و مولفان ، ناشران و مسوولان فرهنگی است و منهای برخی نارسایی ها در مجموع رویداد مبارک و مثبتی است. آرش شفاعی |
لینک دوستان
اشتراک