بازدید امروز : 19
بازدید دیروز : 7
مرگ بر بالشی از شعر | ||
روزنامه جام جم | ||
روزی که مهرداد اوستا با همان کت و شلوار رنگ و رو رفته همیشگی ، خسته از تدریس تاریخ موسیقی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران ، به تالار وحدت رفت تا در پشت میز کار خود در شورای شعر ارشاد قرار گیرد را اهل شعر فراموش نمی کنند. 17 روز از اردیبهشت سال 70می گذشت و مهرداد اوستا در حالی که شعر یکی از جوانان علاقه مند را تصحیح می کرد، ناگهان خودکارش را به زمین انداخت ، سرش را بر شعر جوان گمنام شهرستانی گذاشت و به سادگی و آرامش تمام جان به جان آفرین تسلیم کرد. انسانی که همه عمر خود را در شیفتگی به جادوی کلمات و افسون شعر به سر برده بود پایان عمر خویش را نیز در هنگام قرائت و تصحیح شعر رقم زد و امروز 14سال از آن روز گذشته است. مهرداد اوستا با نام اصلی محمدرضا رحمانی در بهمن سرد 1308در بروجرد به دنیا آمد و در نوجوانی به تهران مهاجرت کرد. او پس از طی دوره متوسطه ، وارد دانشکده معقول و منقول شد و تحصیلات خود را با شتاب و سرعتی شگفت پی گرفت تا جایی که هنوز 25ساله نشده بود که با مدرک فوق لیسانس فلسفه تحلیلی به عنوان جوان ترین مدرس دانشگاه به تدریس پرداخت. تسلط و تبحر او در دانشهای معقول و منقول و نیز ادبیات عرب باعث شد در سن 30سالگی عضو شورای بررسی رساله های دکترای دانشجویان ادبیات فارسی شود. بهره مندی های فراوان از محضر استادان بزرگی چون علامه بدیع الزمان فروزانفر از یک سو و تیزهوشی و وسعت درک و اطلاعات او باعث شده بود که اوستا نه تنها در هنر شعر که تخصص و ویژگی او بود که در مجموعه هنرهای مختلف و مطالعات پیرامونی آنها به انسانی پر اطلاع ، کم نظیر و اهل تحلیل بدل شود. او در طول دهها سال تدریس در دانشگاه تهران تنها در رشته زبان و ادبیات فارسی به تدریس نپرداخت بلکه هر جا باری بر زمین می ماند تنها کسی که با وسعت معلومات و آگاهی هایش توان بلند کردن آن را داشت ، همان شاعر لاغر اندام با کت و شلوار رنگ و رو رفته و موهای سپید بلند مجعد بود. از فلسفه و فلسفه تاریخ بگیر تا زیبایی شناسی ، تاریخ موسیقی و تاریخ اجتماعی هنر. در نگاه و بررسی آنچه از اوستا به جای مانده است در می مانی که آیا او دانشمندی هنرمند بوده است یا هنرمندی دانشمند، کدام صبغه در وجود او بیشتر است؟ آگاهی و دانش یا هنر و آفرینش؟ اوستایی که می گویند فروزانفر اجازه پاسخ دادن به سوالات طرح شده در کلاس را به او نمی داد زیرا باعث می شد که بقیه دانشجویان تنبل شوند و به هیچ سوالی پاسخ نگویند، اوستایی که دکتر عبدالحسین زرین کوب در بیان هنر وی ، زبان به ستایش می گشاید، با همه فضل و دانشی که گردآورده بود، متواضعانه و بی هیچ چشمداشتی ، همه این هنر و آموخته ها را به پای انقلاب و شعر متعهد معاصر ریخت. کسی که بی شک بزرگ ترین دانشگاه های جهان حاضر به اعطای کرسی استادی به او بودند، با آغاز انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ، بی اعتنا به موقعیت های پیش رو و طعنه های دشمنان دوست نما، سهمی بزرگ در ایجاد حوزه اندیشه و هنر اسلامی داشت و با برپا کردن کلاسهای آموزش شعر، در تربیت شاعران نسل اول انقلاب بزرگ ترین نقش را ایفا کرد. شعرای این نسل با همه اختلافاتی که بعدها در میان آنها بروز کرد و به رغم تنوع سلایق و نگاهها در یک امر مشترک هستند و آن احساس دین و ابراز شاگردی در برابر مهرداد اوستاست. ساعد باقری شاعر معاصر و یکی از پرورش یافتگان کلاسهای شعر مرحوم اوستا، شناختن انسان راهگشا و جامع الاطرافی چون او را برای نسل خویش یک اقبال بی همتا می داند و می گوید: امروز می فهمیم جمعی که در سالهای 61و 62، بیش از 18یا 19سال نداشت به بینشی که او به ما آموخت تا چه حد محتاج بود. باقری در این خصوص می گوید: کلاسهای او هیچ برنامه مدونی نداشت و اگرچه مثلا نام کلاس بررسی شعر سنایی بود در آن از همه چیز، از نقاشی های سالوادور دالی تا رمان دنیای قشنگ نو مورد بحث قرار می گرفت و ماحصل این ساعتها و بحثها برای ما از یک کلاس مدون بسیار بالاتر و بیشتر بود. این شاعر و ترانه سرا در بیان تاثیر اوستا بر نسل اول شعر انقلاب تاکید می کند: اوستا به ما آموخت کسی که گذشته ندارد، آینده نیز ندارد و پیشرفت و نو شدن بدون اطلاع از سابقه شعر فارسی ممکن نیست لذا این برانگیختگی که اوستا در وجود ما ایجاد کرد باعث می شد در مورد مثلا یک قصیده ناصر خسرو ساعتها بحث کنیم و گپ بزنیم. وی جنبه دیگر تاثیرگذاری اوستا را بر شاعران این نسل ، توجه دادن به تجربیات هنرمندان چهارگوشه جهان در همه عرصه های هنری می داند که باعث شد دید ما نسبت به هنر کامل تر شود. اوستا در آن سالها، یکسره به خدمت ارزشهای انقلاب درآمد، قصیده او که با زبان سخته و با صلابت و ویژگی های سبکی خود وی کاملا شناخته شده بود، سرشار از مفاهیم انقلابی و حماسی شد و او همراه با قصایدش به خطوط مقدم جنگ رفت و رزمندگان را برای خلق حماسه هایی راستین تشجیع کرد. رویکرد اوستا به سمت شعر انقلاب در حقیقت یک ایثارگری هنرمندانه بود که به قیمت سکوت و بی اعتنایی شاعران جبهه مقابل انقلاب که به یقین از لحاظ شعری در مرتبه ای پایین تر از اوستا قرار داشتند ولی رسانه ها و تریبون هایی را در اختیار گرفته بودند، تمام شد. شمس آل احمد ،نویسنده نامدار معاصر درخصوص اوستا گفته است : من شان شعری مهرداد را نمی توانم بگویم اما من عشق ورزی و مهرورزی را از مهرداد آموختم. مهرداد شاعری انسان و انسانی شاعر بود و پیش از شعر، انسانیت در او نمودی بارز داشت و من همین انسانیت را از او آموختم ، او ملتقای شاعران معاصر و نقطه پایان یک دوره شعری در ادب معاصر ایران بود. آرش شفاعی | ||
نسخه قابل چاپ | ارسال کنید | |
لینک دوستان
اشتراک