چون روي در بقيع به زهرا خطاب كرد
وحش زمين و مرغ هوا را كباب كرد :
كاي مونس شكسته دلان حال ما ببين
مار را غريب و بيكس و بي آشنا ببين
اولاد خويش را كه شفيعان محشرند
در ورطه عقوبت اهل جفا ببين
نهاي كشتگان همه در خاك و خون نگر
سرهاي سروران همه بر نيزه ها ببين
آن سركه بود بر سر دوش نبي مدام
غلطان به خاك معركه كربلا ببين
......
خاموش محتشم كه دل سنگ آب شد ب
نياد صبر وخانه طاقت خراب شد
خاموش محتشم كه از اين حرف سوزناك
مرغ هوا و ماهي دريا كباب شد
خاموش محتشم كه از اين شعر خونچكان
در ديده اشگ مستمعمان خون ناب شد
خاموش محشتم كه ز ذكر غم حسين
جبريل را ز روي پيمبر حجا ب شد
السلام علي الحسين و علي علي ابن الحسين و علي اولاد الحسين و علي الاصحاب الحسين . الذين بذلو مهجهم دون الحسين عليه السلام. ولعنت الله علي القوم الظالمين