سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 121782

  بازدید امروز : 2

  بازدید دیروز : 3

آرش شفاعی2

 
دورى تو از کسى که تو را خواهان است ، در بهره‏اى که تو را از اوست نقصان است ، و گرایشت بدان که تو را نخواهد خوار ساختن گوهر جان است . [نهج البلاغه]
 
نویسنده: آرش شفاعی ::: جمعه 83/11/16::: ساعت 8:58 صبح

در میان اینهمه فیلمهای لوس که یکی به یکی خیانت می کند و یکی  عاشق یکی می شود خواب تلخ یک اتفاق عجیب است. داستان چالش پیرمردی که از راه مرگ دیگران ارتزاق می کند با موضوع مرگ خود و سرانجام رسیدن به مرتبت مرگ آگاهی همراه با طنزی تلخ یک فیلم متفاون ولی بی ادعا را در سینمای ما رقم زده است.

فیلم ریتم مناسبی دارد و در استفاده از نابازیگران به نسبت خوب عمل می کند. دیدن خواب تلخ را در اکران عمومی به همه توصیه می کنم .


 
نویسنده: آرش شفاعی ::: چهارشنبه 83/11/14::: ساعت 6:59 عصر

دخترنوجوانی به نام آیدا از رابطه میان پدرش و زنی بیگانه اطلاع می یابد.او به جست و جوی حقیقت ماجرا می رود و این جست وجو فرصتی برای خود اوست تا با حقایق تجربه نشده ای از زتدگی آشناشود.

فیلم بر روحیات و سرگشتگی آیدا در انتخاب شیوه مواجهه با این ماجرا تاکید زیادی دارد.آیدا مردد است که آیا ماجرا به مادرش بگویدوخود به دست خویش اسباب فروپاشی زندگی خانوادگی را فراهم کند یا اینکه با حقیقت هرچند تلخ و زهرآگین کنار بیاید.

صدرعاملی حرف پایانی و انتخاب آیدا را صریح نمی زند و مخاطب را در تعلیق باقی می گذارد.

تاکید فراوان کارگردان در نشان دادن سرگشتگی و بلاتکلیفی و چالشهای روحی آیدا باعث شده است اثر تاحدزیادی کشدار و خسته کننده از کار در آیدکه به نظر میرسد در اکران عمومی باید برایش فکری کرد.


 
نویسنده: آرش شفاعی ::: سه شنبه 83/11/13::: ساعت 5:49 عصر

جنگ کودکانه از ابوالفاسم طالبی به موضوع جنگ عراق می پردازد. کودکی که خانواده خودرا از دست داده در پی برادر کوچکش می رود و او را در اردوگاه آوارگان در مرز ایران می یابدو....

به نظر می رسد دغدغه ی کارکردان در اینکه حرفهای زیادی بزند و جوری حرف بزند که حرفهایش را همه ی مخاطبان فیلم درک کنند بر اصل حرفهایش سایه انداخته است.

فیلم در پاره ای موارد کارکرد یک بیانیه تصویری محض را می یابد و از اصل ماجرا دور می افتد...ضمن اینکه در پاره ای صحنه ها بسیار کشدار شده و اصولاًصحنه های بسیاری در آن قابل صرف نظر کردن است.


 
نویسنده: آرش شفاعی ::: سه شنبه 83/11/13::: ساعت 10:59 صبح

آرش شفاعی شاعر جوان در گفتگو با شبستان :

 

انقلاب در دو حوزه صورت و معنا شعر را متحول کرد
 
 

مهمترین ویژگی  شعر انقلاب تلفیق سنت و نوآوری در شعر ما بود که تا پیش از این متناقض نما به نظر می آمد ، که هم شعر مدرن و نوآورانه گفت و هم به سنتهای ادبی گذشته پایبند بود.

 

آرش شفاعی دبیر سرویس اجتماعی روزنامه قدس می باشد و از ایشان یک مجموعه شعری به نام ""تا فراسوی رفتن"" چاپ شده است.
آرش شفاعی جایگاه دین و معنویت در شعر جوانان در بعد از انقلاب را مورد بررسی قرارداد و عنوان کرد:
همه حوزه های فرهنگی بعد از انقلاب تحت تاثیر رویکرد مذهبی و معنوی انقلاب تغییر کرد و تاثیر پذیر بود از جمله حوزه فرهنگ و ادبیات بخصوص بحث شعر، این رویکرد یک تغییر ژرف و باطنی را بوجود آورد و دیدگاه شاعران را نسبت به مقوله شعر تحت تاثیر تغییری که در جهان بینی و ایدئولوژی آنها بوجود آورد تغییر داد. در نتیجه آن تغییر بزرگی که در روی مردم جامعه و بخصوص نخبگان از جمله هنرمندان بوجود آمد ،  در گونه های  عینی آن مثل ادبیات – شعر – تئاتر – موسیقی داستان و.. خود را نشان داد و امروز می توانیم رگه های جریانها و نمودهایی از این تاثیر گذاری مذهب بر هنر و آثار مذهبی و آثاری که تحت تاثیر آن جهان بینی مذهبی سروده شده در کشور پیگیری کنیم. تفاوت جوانان امروز با نسل قبل این بود که نسل اول دوره ای را خارج از این فضا طی کرده بودند. ولی جوانان به این دلیل که از ابتدای ورود به شناخت و درک ، تحت تاثیر مذهب و فضای مذهبی کشور بودند این جلوه و نمود در آنها شدیدتر است.
دبیر سرویس  اجتماعی روزنامه قدس ویژگیها و مولفه های برجسته انقلاب و وجه تمایز آن بر شعر گذشته را مورد ارزیابی قرارداد و گفت:
انقلاب در دو حوزه صورت و معنا شعر را متحول کرد و شعری که پس از انقلاب متولد شد شناسنامه و هویت کاملا مشخصی دارد و از شعر قبل از انقلاب جدا است. اما تجربیات مثبتی که از انقلاب داشت بهره مند است. مهمترین ویژگی که شعر انقلاب دارد. تلفیق سنت و نوآوری در شعر ما بود که تا پیش از این یک مقدار متناقض نما به نظر می آمد ، که هم شعر مدرن و نوآورانه گفت و هم به سنتهای ادبی گذشته پایبند بود ولی در شعر بعد از انقلاب اتفاق افتاد و شاعران از ایما ژها ،زبان و روایتها و از تجربیات بر آمده از تجربه نیما استفاده کردند و در حوزه معنا به سنتهای شعر فارسی برگشتند و بین شعر گذشته و امروز پل زدند و آثار خوبی هم در این عرصه آفریده شد.
این شاعر جوان درباره اینکه آیا شعر انقلاب بازگشت به یک تفکر دینی بوده تصریح کرد و افزود:
تفکر دینی قبل از انقلاب هم وجود داشت ما در قبل از انقلاب شعرهای دینی خوبی داریم. شما در آثار خانم دکتر صفار زاده، آقای دکتر گرمارودی و بعضی شاعران دیگر که به طور پراکنده شعرهای مذهبی، دینی خوبی در قبل از انقلاب سرودند این را می ببنید.

وی گفت:شعر انقلاب – شعر مذهبی را از حالت منزوی و کنار رفته خارج کرد و آن را که خیلی در مجامع تبلیغ نمی شد و روشنفکران با آن میانه ای نداشتند با وارد کردن به عرصه اجتماع، مردم را با آن آشنا کرد.
وی در ادامه رابطه اصیل شاعران جوان با شعر گذشته و قلل شعری ایرانی را خیلی کم دانست و افزود :
خیلی از جوانان ما در حال حاضر دنبال به دست آوردن فضاهای جدید هستند و احساس می کنند آن چیزی که مسنحق بوده اند در شعر بدست بیاورند، بدست نیاورده اند و به دنبال فرافکنی هستند تانشان دهند آنها در این قضیه گناهی نداشته اند و گناه از دیگران بوده است. در بسیاری از اشعار شاعران جوان دیده ام که به هر خارو خاشاکی متوصل می شوند تا خودشان را بالا بکشند و مطرح کنند و البته مطرح کردن،به عرصه آوردن و بلند کردن صدای خود برای شاعر چیز مثبتی است.

وی افزود:در شعر جوانان معاصر بیشتر از دغدغه هایی نظیر این که ارتباطی میان گذشته و حال داشته باشد. دغدغه مطرح کردن خودشان و ارائه کردن یک حرف تازه و جذاب که عده ای را به دنبال خودش بکشاند مطرح است. البته در این میان کسانی هستند که کارهای اصیل و درست و واقعی انجام می دهند منتها خیلی کم هستند.
خالق مجموعه ""تا فرا سوی رفتن"" میزان رجوع به معنویت در شعر جوان امروز را اینچنین ارزیابی کرد و افزود :
دو نگاه می توان داشت. یکی اینکه هر جا سخن از دین و نماز آمد، این به معنی وجود معنویت است یا چون کنگره های شعر به اسم ائمه در همه شهرها برگزار می شود، و به همه جوایزی می دهند این معنویت است. ولی اگر به دنبال این باشیم که چه مقدار تفکر در پشت این قضیه است.  آن وجه متفکرانه و اصیل و برآمده از درک و شعور و تحقیق آن خیلی کمتر از وجه ظاهریقضیه است البته از یاد نبریم جوانان حاصل و دست پخت عملکرد مسوولان فرهنگی و آموزگاران این جامعه بودند.
آرش شفاعی در پایان آسیب شناسی از شعر جوان انجام داد و گفت:
شعر جوان خیلی رها است و مشکل این است که جوانان به هر نحوه ای می خواهند خودشان را مطرح کنند  به این دلیل که ما شعر جوانها را رها کرده ایم و خیلی به نسل قبل بها می دهیم و خیلی از چهره هایی که حق آنها نبوده که مطرح شوند مطرح شدند ولی شعر جوانهایمان یادمان رفته هر جا که خواستیم جشنواره ای تشکیل دهیم و پولی خرج کنیم یاد جوانان افتاده ایم . منتها مرکزیا نهادی که بخواهد این استعدادها را بشناسد و آنها را پروبال بدهد و فرصت شکوفایی استعدادها را به آنها بدهد و صدای آنها را به گوش دیگران برساند، نبوده به همین دلیل هم خیلی از استعدادهای جوانان هرز رفته برای اینکه می خواسته اند با دیگران متفاوت باشند تا به چشم بیابند، خودشان را ثابت کنند .باید جایگاهی برای شعر جوان معرفی شود. استادان و بزرگان شعر باید مقداری چهره استادی به خود بگیرند. با جوانها حرف بزنند و با آنها آشنا شوند. آنها را پی پیر و بی راهنما نگذارند و باید جسارت و تلخی زبان جوانها را تحمل کنند. البته یک سری انجمنها و مراکزی طی این سالها کارکردند ، منتها کارهایشان اغلب به ثمر نرسیده یا ناقص بوده و نتوانستند این نقش را بعهده بگیرند. عمده مشکل از اینجا جاری می شود که جوانان خیلی رها و بی سر پناه هستند و همه مشکلات را خودشان باید حل کنند.


 
نویسنده: آرش شفاعی ::: دوشنبه 83/11/12::: ساعت 10:27 عصر

 بالاخره جشنواره کلید خورد.همه ی شور و حالها و دعواها و دغدغه ها دوباره با سیمرغهای لنگ زنان جشنواره فجر در دلهایمان نشست.

امروز (گل یخ)را دیدم از کیومرث پور احمد با بازی گلزار و خیراندیش که در کل یک افتضاح سینمایی تمام عیار بود .

فیلم هیچ نکته مثبتی ندارد که با ارفاق از آن بنویسم. فیلمنامه ای بسیار مشوش و بازیهایی آبکی .

فیلمی صددرصد سفارشی که با ابتدایی ترین فریب ها ی تماشاگر سعی می کند بفروشد و در این میان چیزی که برای کارگردان مهم نیست شعور و شخصیت مخاطب است.

از کیومرث پور احمد چنین فیلمی بعید بود!


 
نویسنده: آرش شفاعی ::: شنبه 83/10/26::: ساعت 5:55 عصر

 رسم عاشق کشی را امروز دیدم...وکلی افسوس خوردم

اثر بر بستر عشقی معصومانه بنا شده ولی ملودرام عاشقانه ی صرف باقی نمی ماند. بازیهای زیبا و طبیعت بی نظیر و مناظر چشم نوازی که در آن می بینیم در گیر و دار فیلم نامه ی مغشوش و سرشار از گره های ناگشوده گم می شود و به چشم نمی آید

فیلم می توانست فیلمی به خاطر ماندنی در سینمای ما باشد ولی فیلم نامه ی خام دستانه و به خصوص پایان بندی کاملاً ناجور و آزار دهنده باعث شده همه ی این حرفها در حد آرزویی دست نایافتنی باقی بماند.درجاهایی که به ضرباهنگی تند احتیاج داردبدون توجیه کند و کشدار و در جایی که به ریتم تند و شتابناک نیازنداردسریع می شود

 

 


 
نویسنده: آرش شفاعی ::: سه شنبه 83/10/15::: ساعت 8:22 عصر

خوابگاه دختران در فیلمهای چند سال اخیر سینما ی ایران یک استثنا است.در سینمایی که با اتکابرفرمولهای کلیشه ای و تجربه های دستمالی شده درصدد است کمتر ضررکند،روی آوردن به ژانر وحشت یک ریسک و یک امتیاز برای کارگردان و تهیه کننده ی آن است که جسارت کرده در فضای کاملاًغیرقابل پیش بینی سینمای ما هواهای تازه ای راتجربه کند؛جسارتی که در فضای هنری کشور ما کیمیا شده است.البته کارگردان سعی کرده است با اضافه کردن چاشنی طنز درصدخطر این ریسک را پایین بیاورد و اتفاقاًهمین جاست که فیلم ضرر می کند.

به عبارت دیگر فیلمساز از ترس شکست تجاری، بیننده را از لذت وحشتی تمام عیار محروم می کند.

در سینمای وحشت کارگردانی موفق است که در تعاملی کاملاًقابل دفاع، هرچه بیشتر مخاطب خودرا بترساند و با سوهان هنر تلخ خود اعصاب تنبل مخاطب را که به دیدن سینمای رمانتیک عادت کرده است بیازارد.

ما به سینمایی می رویم که فیلم وحشتناک نمایش می دهد؛ بنابراین پذیرفته ایم که به تجربه ی کم خطر و بازسازی شده ی ترس نیازداریم و از سوی دیگر از اینکه بترسیم و آزار روحی ببینیم نه تنها ناراحت نیستیم بلکه برای تجربه ی این ترس حاضریم پول هم بدهیم!

مادر تمام صحنه های یک فیلم ترسناک به خصوص در صحنه هایی که قهرمانان، ترسی حداکثری را تجربه می کنند خودرا در موقعیت آنان قرار می دهیم ودر احساس این لحظات سنگین با آنان همداستان می شویم و شاید از این لحاظ، این گونه ی سینمایی برای درک لحظاتی که شاید ما در تمام زمان زندگی فرصت تجربه ی آن را نیابیم،برای همه ی ما لازم نیز باشد.

"خوابگاه دختران"همه ی عناصرلازم را برای بازتولیدوحشتی مضاعف داراست:جن و افسانه های پیرامون آن ،یک خانه ی مخروبه و تاریک و رازناک ،یک قاتل زنجیره ای کریه المنظر با قدرتی فرابشری،یک دختر زیبا که مرگ او را تعقیب می کند،یک آلت قتاله ی بزرگ و کندکه لابد در زمان قتل مقتولان آنان را زجرکش می کند،چندصحنه ی قتل و دغدغه ی تعقیب و گریز قاتل و شکارش به اضافه ی چند دختر معصوم ،بانشاط ولی ترسیده ...اما صدافسوس که با همه ی این تمهیدها و لوازم فراهم برای ساختن یک درام وحشتبار بی نظیر، مخاطبان فیلم در سینما فقط یک بار از ته دل جیغ می کشند وروی صندلی هایشان جابجا می شوند در حالی که به حداقل چهاریاپنج موقعیت اینگونه نیاز بود.

متاسفانه ایرج طهماسب در فیلمنامه ای که نوشته خیلی زود معمای اصلی و ترس برانگیز ماجرا را لو می دهد .بلافاصله بعد از دیدن قباد در خانه ی مخروبه، تمام ماجراهای پس از آن برای مخاطب لو می رود وخیلی از صحنه هایی که پتانسیل تولیدترس داشت این انرژی را از دست می دهند.

نکته ی مهم دیگر بعضی گره های تعیین کننده در داستان است که به ساده لوحانه ترین شکلی باز می شوند،مثلاًپس از دستگیری قباد این دغدغه که اوچگونه خودرابه نوعروس می رساندبا این تمهید ابتدایی حل شده است که قباد خودرا زخمی می کند ودر حالی که بدون دستبند وپابند به بیمارستان برده می شود!!سرباز بی دست و پا را می کشد و فرارمی کند...خلاص!

پایان فیلم اما پایان قابل تاملی است و همین که فیلمسازموضعگیری روشنی در خصوص وجود یا عدم وجود اجنه نمی کند از درایت اوست(باتوجه به این که این موضوع در قرآن مجید به روشنی تصریح شده و در روایات محکمی از بیعت جنیان با رسول خدا در مسجد جن در مکه سخن گفته شده است)


 
نویسنده: آرش شفاعی ::: شنبه 83/10/5::: ساعت 8:9 عصر

تا نزدیک شدن به روزهای برگزاری انتخابات عراق این کشور اشغال شده هرروز شاهد حادثه ای جدید و تعیین کننده است. در روزهای اخیرحوادث پی درپی نظیر ترور عبدالمهدی کربلایی نماینده ی آیةالله العظمی سیستانی،انقجارهای تروریستی در شهرهای مقدس کربلا ونجف و عملیات انتحاری علیه نظامیان اشغالگر در موصل نشان از وخامت بیش از پیش اوضاع در این کشور دارد.

نکته ی مهم در این میان اظهارات یکی از مسؤولان محلی شهر نجف بود که انفجار در این شهر را ترور ناکام آیة الله العظمی سیستانی دانسته بود ودرصورت اثبات صحت این ادعا باید گفت عوامل رژیم مضمحل شده عراق، تروریستهای القاعده و جاسوسان موساد دراتحادی راهبردی درپی ضربه زدن به محور اصلی اتحاد وهمگرایی میان شیعیان عراق یعنی مراجع تقلید ودر راُس آن شخص آیةالله العظمی سیستانی هستند.

اما چرا یی این ماجرا را باید در عزم تاریخی و بی نظیر مراجع نجف درایجاد وحدتی بی مانند برای حضور قاطع و تعیین کننده ی اکثریت شیعه در انتخابات آینده ی این کشور و باطل کردن توطئه ی اسرائیلی تجزیه ی عراق دانست.

حقیقت این است که به رغم وجود اکثریت نسبی شیعیان در تاریخ عراق هرگز فرصت در دست گرفتن حاکمیت توسط اکثریت فراهم نبوده است و به دلیل دست به دست شدن حکومتها به دلیل کودتای نظامیان و سپس دیکتاتوری طولانی مدت بعثیان هیچگاه فرصت ارجاع به افکار عمومی فراهم نیامده است و به همین دلیل حکومتهای سنی همیشه براین کشور فرمان رانده اند.

برگزاری نخستین انتخابات آزاد در تاریخ عراق فرصتی تاریخی برای شیعیان است تا از فرصتی که آمریکا ناخواسته در اختیار آنان قرارداده است استفاده کنند و باحضور دراین عرصه برای بازی کردن نقشی جدید وتاریخی در عرصه ی تحولات عراق و منطقه استفاده ی حد اکثری کنند.

وحشت عناصری در داخل عراق و دولتهای منطقه از ایجاد حاکمیت شیعی در

 ا ظهارات وزیر دفاع دولت موقت عراق و پادشاه اردن نمود یافت که در هردو مورد پاسخ تند و کوبنده ی حوزه ی نجف نشان داد کسانی که در معادلات پیش از اشغال عراق به دلیل سابقه ی پیشتر نقش سیاسی حوزه را کم رنگ و منفعلا نه می دیدند در پیش بینیهایشان تا چه حد اشتباه می کرده اند .

به هرروی سیاست اصولی و آینده نگرانه ای که مراجع نجف به رهبری  آیةالله العظمی  سیستانی در پیش گرفته اند در صورت حفظ گوش به فرمانی همه ی گروههای شیعه به خصوص تندروهای طرفدار سید مقتداصدر،حفظ هوشیاری و تحریک نشدن دربرابر اقدامات تروریستی که به قصد شعله ور شدن آتش درگیری شیعی – سنی وایجاد بهانه برای تعویق انتخابات صورت می گیرد ونیز بهانه ندادن به دست کسانی که می خواهند وحدت شیعیان عراق را به توطئه ی خارجی نسبت دهند،نتیجه خواهد داد.

در مورد آخر باید دید دستگاه سیاست خارجی ایران چه هنری از خود نشان خواهد داد ؟

 

 


 
نویسنده: آرش شفاعی ::: سه شنبه 83/10/1::: ساعت 1:56 عصر

تهران شبیه هرشب دیگر سیاه بود
در انتظار خنده ی کمرنگ ماه بود
تهران قصیده ای که نفسگیر وپرملال
تهران خطابه ای که پر از اشتباه بود
این سوی شهر خنده ی تلخی به خون نشست
آن سوی شهر اشک کسی قاه قاه بود
تصویر پر تردد این شهر خط خطی
لبخند سرخ دخترکی سربه راه بود
وقتی گدای کوچه کمی دودمی گرفت
تا مدتی برای خودش پادشاه بود
اقلیم پادشاهی این شاه پاره وقت
بن بست کوچه تابه سرچارراه بود
از دختر و گدا چقدر حرف می زنم؟
این بی گناه دختر آن بی پناه بود
...یک کارمند شعر مرا خواندوپاره کرد
برکاغذی نوشت که:ردشد...سیاه بود

 


 
نویسنده: آرش شفاعی ::: سه شنبه 83/10/1::: ساعت 12:32 عصر

امروز تصمیم گرفتم اینجا هم بعضی شعر ها ویادداشتهایم را بنویسم...در این روزگار باید از هرامکانی برای رساندن صدای خود استفاده کرد ...دراین وبلاگ بیشتر کارهای مرا به عنوان یک روزنامه نگار خواهید خواند...ان شاءالله!


 
<   <<   6   7      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ