سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 121759

  بازدید امروز : 3

  بازدید دیروز : 1

آرش شفاعی2

 
خردها، پیشوایان اندیشه ها و اندیشه ها، پیشوایان دلها و دلها، پیشوایان حواس و حواس، پیشوایان اندام اند [امام علی علیه السلام]
 
نویسنده: آرش شفاعی ::: شنبه 84/7/2::: ساعت 4:42 عصر

درخشش یک فیلم ترسناک است این درست.همه عناصر اشنای سینمای وحشت مثل یک خانه متروک و بزرگ ؛یک زن منفعل و یک مرد گرگ صفت و ارتباطات ماورایی در ان موجود است.

اینها همه به کنار ولی نام بزرگ کوبریک کافی است تا این متن ترسناک را به سطح فیلمی اندیشمندانه ارتفا دهد شاید درخشش بهترین فیلم کوبریک نباشد ولی وجود کارگردانی کاربلد و متفکر  رمانی  کاملاًوحشتناک را به فیلمی اندیشمندانه و چند لایه تبدیل کرده است.

اگر چه فیلم در تلویزیون ما چنان قیچی خورده که نمی شود مدعی بود ما(درخشش) را دیده ایم ولی تلفیق شگفت موسیقی و فیلم؛صحنه پردازی استادانه ؛ دکوپاژ قدرتمندانه و بازیهای محکم نشان می دهد نام بزرگ کوبریک در تیتراژ یک فیلم به چه معناست.

هتل سرد دوراقتاده و بزرگ و رمزآلود با تاریخچه پراز خویشاوندکشی و جنایتش نمادی از قدرت است.

قدرتی موهوم ولی جذاب و پرکشش که برای حفظ ان انسانی نویسنده به گرگی خونخوار بدل می شود و القایات شیطانی اورا در حس موهوم قدرت خود تقویت مبی کند و او تا اخرین نقطه سقوط پیش می رود در حالیکه توهم قدرت او را از خود انسانی اش خالی کرده است.

درخشش قصه همه دیکتاتورهای تاریخ است که در قضر سرد و خالی ولی بزرگ  و زیبای توهمات خود ذره ذره از انسانیت تهی می شوند.

درخشش ازیک فیلم ترسناک  به معنای متداول چند گامی جلوتر است.


 
نویسنده: آرش شفاعی ::: شنبه 84/6/26::: ساعت 9:35 صبح
در انتظار موعود/ آرش شفاعی: مفهوم انتظار در شعر معاصر پر رنگ تر از شعر کلاسیک است
 
 

   
.

گروه ادب: آرش شفاعی گفت: نگاه آرزومندانه به آینده در شعر معاصر پر رنگ تر از شعر کلاسیک دیده می شود، زیرا نارضایتی از آنچه شاعران می بینند در جامعه امروزی بیشتر شده است.

این شاعر در گفت و گو با خبرنگار شبستان، درباره ویژگی های مفهوم انتظار در شعر گفت: شعر انتظار باید شعر باشد که شاعر آن از وضع موجود به سمت وضع موعود و از آنچه هست به سوی آنچه باید باشد صحبت کند.
وی افزود: رسیدن به یک آرمان شهر و مدینه فاضله که همه در آن ازاد باشد و عدالت به معنای واقعی آن حکمفرما باشد، آرزویی بوده است که با تاریخ بشر گره خورده و نخبگان شعر از جمله هنرمندان و شاعران نیز همیشه از آن سخن گفته اند.
شفاعی که به زودی مجموعه شعر جدیدش با عنوان ""تهران شبیه هر شبی دیگر سیاه بود"" منتشر می شود، ادامه داد: مفهوم انتظار در شعر کلاسیک ما نیز وجود دارد، که از آن نمونه می توان به اشعار حافظ اشاره کرد، اما مفهوم انتظار در شعر معاصر بیشتر دیده می شود زیرا شاعران معاصر بیشتر از گذشته با مسائل پیرامونی درگیر شده اند و نسبت به محیط پیرامون خود دلزده شده اند.
وی با اشاره به اینکه یکی از پایه های اعتقادی شیعه مسئله انتظار است، گفت: مفهوم انتظار در شعر بعد از انقلاب نمود بیشتری پیدا کرده است که از آن نمونه می توانیم به غزل معروف میرشکاک و شعر معروف قیصر امین پور اشاره کرد که در حافظه جمعی نیز ماندگار شد.
این شاعر که در حال نوشتن مجموعه خاطرات سفر حج خود با عنوان ""سنگ در سرزمین آئینه ها"" ست،درباره نوع پرداخت شاعران به مسئله انتظار،تصریح کرد: نوع پرداخت شاعران بیشتر توصیف آن چیز است که منتظرش هستند که اتفاق بیافتد و توصیف آن آرمان شهر است. البته در یک مقاطع زمانی بعضی از اشعاری که در این حیطه سروده شده است تابع مد شعری بوده است تا جوشش درونی مانند زمانی که درصدی از شعرها به نام شعر موعودی نامیده شد که به راحتی نیز از حافظه جمعی پاک شد.
شفاعی در پایان اظهار داشت: از نمونه های شعر موفق قبل از انقلاب می توانیم به شعر فروغ فرخزاد من خواب دیدم که کسی می اید اشاره کرد، که در آن دلزدگی شاعر از محیط پیرامونش و همچنین حقارتها، ناهنجارهایی اجتماع و انتظار شاعر برای و صحبت بهتر و آرمانی نشان داده شده است.
پایان پیام/


 
نویسنده: آرش شفاعی ::: چهارشنبه 84/6/23::: ساعت 10:38 صبح
چند روز پیش یکی از تیمهای فوتبال پایتخت طبق معمول این سالها در برابر یک تیم کم ادعا به نتیجه دلخواه خود دست نیافت. نتیجه این ناکامی در رفتارهای تماشاگران حامی تیم ناکام بازتاب یافت و آنان با دست زدن به رفتاری مدنی! هر چه به دستشان آمد، زدند و شکستند و خراب کردند!
به همین سادگی!
البته هیچ کس هم چیزی نگفت و چیزی ننوشت چون هر چه باشد آنها تماشاگرنما هستند! انگار این عنوان من درآوردی مجوز همه گونه بی قانونی، بی حرمتی و رفتارهای اوباش گرانه است. کسی هم نیست بپرسد فرق تماشاگر و تماشاگرنما چیست و اگر این عده شناخته شده اند چرا کسی با آنها برخورد نمی کند؟
نگارنده این سطور خود شاهد بود که در جشن ملی! صعود تیم ملی فوتبال به جام جهانی دو ردیف از همین تماشاگرنمایان محترم در دو سوی خیابان آزادی تهران با سنگ و آجر به صف ایستاده بودند تا اتوبوسهای شرکت واحد اتوبوسرانی را هدف قرار دهند و در این جشن فرخنده ملی! اتوبوسهایی که با مالیات دادن من و شمای شهروند به ناوگان شهری اضافه شده بود بدون شیشه و حتی گاه پنجره خسارتهای هنگفت دید و البته در همه این ماجراها پلیسی حضور نداشت تا حداقل به این افراد قانون شکن تشری بزند.
سؤال این است که هر کس هر وقت خواست و از چیزی عصبانی بود حق دارد دست به هر رفتار ناهنجار و خشمگینانه ای بزند و با نابود کردن اموال عمومی عصبانیت خود را تخلیه کند؟ این حق عجیب و غریب از کجا آمده است و اگر چنین حقی وجود ندارد چرا نیروهای حافظ نظم و قانون در برابر این بی قانونی ساکت مانده اند؟ مگر اجرای قانون فقط در صدور برگه های جریمه نجومی در بزرگراهها خلاصه می شود؟
آیا کسی نیست بپرسد که در همه جای دنیا این گونه است که دست اوباش در منهدم کردن اموال عمومی تا این حد گشوده باشد و کسی جلودار آنها نباشد؟
پرسش دیگر این است که رانندگان اتوبوسهای شهری مرتکب چه گناهی شده اند که باید در زیر باران بی پایان سنگ و چوب و دشنام طرفداران تیم الف یا ب به کار مشغول باشند؟ آیا ناراحتی طرفداران یک تیم مجوزی برای همه گونه جسارت و بی قانونی است؟
چه دلیلی برای ادامه سرویس دهی سازمان اتوبوسرانی به تماشاگران فوتبال وجود دارد؟ سرانجام نباید تماشاگران قانون شکن یا تیمهایشان به گونه ای تنبیه شوند و نتیجه بی قانونیهایشان را ببینند؟
رفتارهای تماشاگران در رویدادهای ورزشی نمونه ای برجسته و البته تأسفبار از رفتارهای اجتماعی اقلیت کوچک، اما کنشگری در جامعه ماست که به دلیل در چشم بودن و بارز بودن رفتارهای قانون شکنانه آنها ضرورت کنترل و هدایت این رفتارها برای جلوگیری از تسری یافتن آن به دیگر جوانان بیش از پیش ضروری می نماید.
به راستی کدام ارگان یا نهاد دولتی یا ملی قصد دارد بدون در غلتیدن به بحثهای کم اهمیت و دارای مصرف روزانه به صورتی جامع، علمی و فراگیر این گونه رفتارهای پرخاشگرانه و خودخواهانه را در جامعه واکاوی کرده و در فرایندی پژوهش مدارانه و دور از هیاهو و قضاوتهای از پیش معلوم به چرایی گسترش پردامنه و ندالیسم در عرصه جامعه پاسخ گوید؟

 
نویسنده: آرش شفاعی ::: یکشنبه 84/6/13::: ساعت 2:2 عصر

 

جامه ای نو بر تن قوانین فرسوده

 

مجلس شورای اسلامی طرحی را در دست بررسی دارد که بر اساس آن تابعیت ایرانی علاوه بر پدر از طریق مادر نیز به فرزندان منتقل می شود.

بر این اساس زنان ایرانی که با اتباع کشورهای خارجی ازدواج کرده اند می توانند برای فرزندان خود درخواست هویت ایرانی کنند و با اصلاح قوانین موجود، قانون از این پس خون را که از عوامل  انتقال هویت سرزمینی است  از هردوی والدین به رسمیت می شناید

در صورت تصویب این طرح ؛قوانین تابعیت در ایران پس از گذشت ده ها سال از تصویب آنها به روز رسانی خواهند شد و خلاءهای موجود دراین خصوص تا حد زیادی رفع خواهد شد.

سکوت قانون در خصوص حقوق مادر در تابعیت فرزند در طی سالهای اخیر باعث شده است بسیاری از خانواده ها؛ درگیر مشکلات پیچیده ای شوند و از بسیاری امتیازات و حقوق محروم بمانند و ازسوی دیگر مشکلی به نام فرزندان بی هویت و فاقد شناسنامه به وجود آید که وجود اینگونه افراد در جامعه بسترساز رشد آسیبهای اجتماعی خواهد بود.

چندی پیش جوانی به سرویس اجتماعی روزنامه قدس نامه ای نوشته بود ودر آن گفته بود که به خاطر تابعیت غیر ایرانی پدرش از تحصیل در مقطع پیش دانشگاهی محروم مانده است و پس از سالها تحصیل اینک نمی داند چگونه باید به تحقق ایده ها و آرزوهایش دست یابد و از سوی دیگر چگونه باور کند پس از سالها زیست در فضای این سرزمین با همه علقه ها و علاقه ها با این پاسخ روبرو شود که ایرانی نیست!

مشکل آن جوان اگرچه دردناک و تلخ بود ولی در برابر تحقیرها و آزارهای روحی و جسمی دختران این سرزمین که به عقد مردانی غیر ایرانی در امده اند  و به عشق فرزندان خود در برابر اینهمه مشکلات  دم نمی زنند یا با مصائب  ناشی از خروج همسربیگانه شان از کشور روبرو شده اند؛چیزی نیست.

این در حالی است که بسیاری از بانوان ایرانی مقیم خارج از کشور نیز علاقه مند به کسب تابعیت ایرانی برای فرزندان خود اند که حاصل ازدواج با مردان خارجی هستند و اصلاح قوانین موجود می تواند به احراز این هویت افتخار آمیز و گسترش علاقه و ارتباط با خاک پاک ایران برای فرزندان آنان بینجامد و در گسترش دایره همبستگی ملی سهم عمده ای ایفا کند.

نکته مهم در این میان آن است که تنها با ارائه یک طرح و یک قیام و قعود مشکل قوانین کهنه و فرسوده ای که براساس تعاریف جزم دهها سال پیش تدوین شده است حل نمی شود.

باید پذیرفت که وضعیت ملی و بین المللی در این دوره با زمان تدوین قوانین فعلی تفاوتهای عمده ای کرده و ایران به عنوان کشوری که هم مهاجرپذیری بالایی دارد و هم مهاجران فراوانی در سطح جهان دارد نیازمند باز تعریف نوینی از قوانین تابعیتی خود می باشد و علاوه بر همه اینها نگاه به مجموعه قوانین در این حوزه باید در جهت به روز رسانی باید تغییر کند.

تنها با تغییر یک بند از قانون نمی توان به نگاه نوی در قانون که همه نیازهاراپاسخ دهد دست یافت بلکه باید به صورت کارشناسی شده و با اجماع نگاه حقوقی و جامعه شناسانه به اصلاح همه قوانین مرتبط همت کرد.

این گونه تغیییرات علاوه بر ایجاد تعهدات تازه برای حاکمیت موجب می شود با وضعیتهای حقوقی تازه ای نیز روبرو شویم که در صورت ورود به این حوزه با چراغهای خاموش ممکن است بعد ها نتوان از آثار مثبت این گونه طرحها به اندازه ای که باید سود برد.


 
نویسنده: آرش شفاعی ::: دوشنبه 84/5/31::: ساعت 7:22 عصر

انجمن صنفی روزنامه نگاران فقط با دید سیاسی وارد عمل می‌شود
ایسکانیوز ـ انجمن صنفی روزنامه‌نگاران باید در مورد قوانین مرتبط با کار مطبوعات که به تصویب می‌رسد، سخنگو و صدای جامعه روزنامه‌نگاری کشور باشد.

آرش شفاعی، دبیر سرویس اجتماعی روزنامه قدس در گفت‌وگو با خبرنگار سرویس اجتماعی ایسکانیوز با بیان این مطلب افزود: انجمن صنفی روزنامه‌نگاران، انجمنی است که قرار است به اهالی مطبوعات، خدمات رسانی کند، مشکلات صنفی، شغلی و کار آنها را حل کند. در دعواها و مشکلات حقوقی که برایشان پیش می‌آید مدافع حقوقشان در مورد قوانین مصوب مربوط به مطبوعات و سخنگو و صدای جامعه روزنامه نگاری کشور باشد و چالش‌ها و مشکلاتی را که در کار با رسانه‌ها و تعامل خبرنگار با دستگاه‌های دولتی و نهادهای حکومتی وجود دارد،رصد کند و از همه امکانات خود در جهت حل مشکلات صنف استفاده نماید.
وی ادامه داد: ما با مشکلات بسیار ابتدایی در صنف روزنامه‌نگاری روبرو هستیم. نیروهای فعال روزنامه‌ها از حقوق اولیه صنفی خود محروم هستند و بسیاری از خبرنگارانی که در سرویس‌های اجتماعی کار می‌کنند و به طور مدام با سازمانهای بیمه، تامین اجتماعی، وزارت رفاه در تعامل هستند و از حقوق اجتماعی مردم دفاع می‌کنند، خود بیمه نیستند و قراردادهایی دارند که نمی‌توانند از حقوق خود دفاع کنند. اینجاست که انجمن صنفی باید تکیه‌گاه و پشتیبان آنان باشد.
شفاعی در ادامه تصریح کرد: متاسفانه در سال‌های اخیر عملکرد این انجمن بیشتر به شکل یک
 حزب سیاسی بوده و در چالش‌های مختلفی که برای مطبوعات پیش آمده، فقط با نگاه سیاسی وارد ماجرا شده است.
اگر نگاهی به خبرنامه انجمن صنفی روزنامه‌نگاران که برای نشریات ارسال می‌شود، بیندازیم خواهیم دید که فقط صحبت از پیگیری مشکلات زندانیان سیاسی است. البته هر کسی که به واسطه شغل روزنامه نگاری خود دچار مشکل شده باید از حمایت این انجمن برخوردار باشد اما سوال من این است که آیا در سال‌های اخیر فقط همین چند نفری که انجمن صنفی برای آنها بیانیه داده، سخنرانی و تحصن کرده است و حتی شماره حساب اعلام نموده تا کمک‌های مردمی جمع کند، دچار مشکل شده‌اند؟ مطمئناً تعداد خیلی بیشتری هستند.
دبیر سرویس اجتماعی روزنامه قدس اضافه کرد: به هر حال بر آیند عملکرد انجمن صنفی طی چند سال اخیر تنها باعث سرخوردگی روزنامه نگاران در استیفای حقوق صنفی‌شان شده است و همه مسایل مرتبط با صنف در طی سال‌های اخیر با چالش‌های جدی روبرو شده است و هیچ وقت انجمن صنفی از حقوق روزنامه‌نگاران دفاع ننموده است.
وی قرار گرفتن شغل خبرنگاری و سپس روزنامه‌نگاری در شمول مشاغل سخت و زیان‌آور را اقدامی در جهت  حمایت و دفاع از خبرنگاران برشمرد و گفت: در جریان تصویب این قانون، یکی از مخالفان جدی آن، انجمن صنفی روزنامه نگاران بود و اگر پیگیری خود خبرنگاران نبود، از این امتیاز حداقل نیز محروم بودند. ماجرای لپ تاپ‌های هدیه ریاست جمهوری به خبرنگاران نمونه دیگری از عملکرد مبهم، غیرشفاف و ناامید کننده انجمن است. به صورتی که تقریباً همه روزنامه نگاران به خصوص کسانی که به جناح سیاسی انجمن صنفی وابستگی ندارند از گرفتن هدیه رییس جمهور سابقشان از مدت‌ها پیش، ناامید شدند.

منبع:         مؤلف:

 
نویسنده: آرش شفاعی ::: پنج شنبه 84/5/27::: ساعت 9:41 عصر

اسرائیل سرانجام پس از قریب به چهاردهه تجاوز و اشغالگری از باریکه غزه عقب نشست و دومین خروج تاریخی خود از سرزمینهای عربی را پس از خروج خفتبار از اراضی لبنان تجربه کرد.

دردناکی این عقب نشستن و دست شستن از زیست بر خاک اشغال شده غزه تا انجا بوده که برخی تندروان یهود از خودکشی دستجمعی سخن گفته اند و گروهی دیگر در برابر ارتش اسرائیل صف کشیده و با سربازان خود در گیر شده اند.

سوالی که این روزها میشنویم این است که واقعاًچه شد که شخصی همچون شارون به این ماجرا تن داد  و در برابر تندروان که به او نزدیک بودند ایستاد و حتی به مرگ تهدید شد؟

براستی چه شد که ناگهان اسرائیل سرزمین بزرگی چون غزه را به فلسطینیان واگذاشت و سرافکنده و ذلیل پس از ده ها سال راه سرزمینهای سال 1948را درپیش گرفت؟

ابهام این فضا را بخصوص سکوت رسانه های رسمی کشور ما دامن می زنند چون خواه نا خواه این پیروزی به نام ابومازن نوشته شده  ونه حماس و جهاد اسلامی که به ایران نزدیک اند وسیاست "صفر یا صد"در تبلیغات رسانه ای ما حتی اجازه بازتاب درست این پیروزی عربی و اسلامی را نمی دهد.

حقیقت البته این است که این عقب نشستن به معنای واگذاری همه حقوق حاکمیتی به اعراب نیست زیرا اسرائیل بی شک تسلط بر مرزهای خاکی و سواحل را به دست خواهد گرفت و به جای انرژی زیادی که در سطح باریکه غزه برای سرکوب مقاومت مصرف می کرد با تمرکز بر سر پلهای ارتباطی گروههای فلسطینی ابتکار عمل را ازآنان می گیرد و این موضوع همزمان با ادغام نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان و تقویت بعدامنیتی   بر ضد گروههای مقاومت صورت می گیرد.

از سوی دیگر در مقایسه هزینه ای و فایده ای نیز اسرائیل از تحمل این تحقیر تاریخی سود هم خواهد کرد زیرا با اجرای خروج از غزه که تعهدی مربوط به سالها قبل بوده و در حال حاضر در اجرای آن سالها تاخیر کرده دو موضوع اصلی در قضیه فلسطین را بازهم به زمانی نامعلوم و مذاکرات طولانی و بی نتیجه موکول می کند. دو موضوعی که با حیات سیاسی و حیثیتی آن گره خورده است:موضوع قدس و آوارگان.

مساله غزه در تمام این سالها موضوعی فرعی و حاشیه ای بوده و از ابتدا هم معلوم بود که مشکل اصلی در جای دیگر است و نگهداشتن غزه با ترکیب قومیتی کاملا اسلامی آن جز هزینه سودی ندارد ؛مساله اصلی در کرانه باختری است که نقطه برخورد مقدسات اسلامی ؛یهودی و مسیحی است و دعوا بر سر قدس  و هویت ان صدها سال سابقه تاریخی دارد و با چند سال مذاکره قابل حل نیست.

به یادداریم که در مذا کرات یرنوشت ساز سال 1990در کمپ دیوید همه تلاش و دیپلماسی فشرده کلینتون و باراک برای اجبار یاسرعرفات به امتیاز دادن در مساله اوارگان و قدس به جایی نرسید و رئیس فقید تشکیلات خودگردان حاضر نشد حتی به بهای مرگ روند صلح(که سرانجام به قتل مخفیانه خود او انجامید)در این موارد امتیازی بدهد.

ماجرای درگیری عربی و یهودی با بیت المقدس گره خورده است و نمی توان از حل و فصل یا حتی تغییری در این ماجرا حرفی زد بدون آنکه در خصوص وضعیت قدس و مالکیت بیت المقدس توافقی حاصل شود که البته چنین توافقی حتی در میان مدت محال است.

اسرائیل  در شراط کنونی غزه ای را که کانون تحرک و رشد گروههای مسلح فلسطینی است ترک می کند و کار سرکوب آنان را بر عهده ابو مازن می گذاردو با نگاهی امنیتی و سرکوبگرانه تر از قبل به گسترش چتر امنیتی در کرانه باختری رود اردن و ساخت دیوار غیر قانونی حائل می پردازد ...همه اینها به کنار ولی یادمان باشد هزاران فلسطینی جان داده اند یا در اردوگاهها و زندانهای دشمن شکنجه شده اند تا امروز شاهد باشیم که نخست وزیر اسرائیل از عقب نشینی درد ناک از غزه سخن می گوید.

 


 
نویسنده: آرش شفاعی ::: سه شنبه 84/5/18::: ساعت 5:22 عصر
میر احمد میر احسان: احیای قالبهای کلاسیک از منظر نیما ارتجاع نیست

سلسله نشستهای "پوئتیک نو و بازخوانی های نیمایی" در حوزه هنری شهر تهران آغاز شد.
در این نشستها که ده جلسه به طول خواهد انجامید، استاد میراحمد میراحسان به بررسی جوانب مختلف پیشنهادهای ادبی نیما یوشیج و تأثیرات آن در شعر معاصر ایران خواهد پرداخت.
میراحسان در این نشست با بیان اینکه پوئتیک در فلسفه افلاطونی و ارسطویی به معنای ساختن است و معنایی که در فلسفه اسلامی از آن به عنوان بوطیقا شده است جامع نیست، گفت:در جهان پیش مدرن جدایی میان ساختن شیء، ایده و پدیده هنری وجود نداشت، ولی در دوران مدرن و از قرن هجدهم رشد فناوری باعث شد که آفرینش هنری از جریان کلی و جاری زندگی خارج شود و با مفهوم جدیدی به نام نظریه ادبی رو به رو شویم.


وی با تأکید بر اینکه توسعه مدرن در غرب با مکالمه میان امروز و گذشته روی داد، گفت:اگر شاعر باشی و نیازهای زمان خود را بشناسی می توانی به شعر متناسب با زمان خود دست یابی و به عبارت دیگر زبان شعر در زمان خود باشی.
وی از این لحاظ نیما را شاعری بی مانند دانست و گفت:هنوز هم وقتی متنهای نظری و کنش شعری شاعران پس از نیما را با خود او می سنجیم، کار خود نیما بی نظیر است و کار اخوان، بامداد، فروغ، رؤیایی، براهنی و شاعران پس از انقلاب هیچ یک به ژرفای پوئتیک نیما نیستند و شاعران و ایده پردازان در دوره های مختلف نکته ای از تجربه های او را گرفته و تفسیر کرده اند. اینها در حقیقت موتیوهای فرعی تکمیل کننده ای بوده اند برای شعر نیما.
وی نقطه اصلی بوطیقای نیما را دیدگاه او نسبت به شعر دانست و گفت:احیای قالبهای کلاسیک از منظر نیما ارتجاع نیست و می توان در این قالبها نیز شعر نو گفت.
میر احسان در تشریح بازخوانی شاعران پس از نیما از آثار وی گفت:اخوان حفره مکالمه شعر نیما و شعر کلاسیک را پر کرد. شعر نیما با گسست رو به رو بود؛ چون او شعرهای کلاسیک قدرتمندی ندارد و گنجینه ساختاری و سنتهای شعر کهن در شعر او حضوری ندارد و اخوان به عنوان انسانی با شعری قدرتمندانه در عرصه کلاسیک و آشنا با امکانات و ساختارهای شعر خراسانی، این ساختارها را در شعر نیما پیاده کرد و به زبانی حماسی دست یافت.
وی شعر اخوان را از این منظر تکمیل کننده شعر نیما ارزیابی کرد و با تأکید بر اینکه بازخوانی اخوانی از نیما، بازخوانی اصیل است، گفت:با وجود این که هرمنوتیک جدید، واژه بازخوانی را بر سر زبانها انداخته است. باید گفت:بازخوانی های رایج، بازخوانی نیستند؛ زیرا بدون تسلط بر میراثها، بازخوانی ممکن نیست. بازخوانی درست آن است که شما به عنوان موجودی مستقل آینه ای شوید و چیزی را با تجربه خود بازتاب دهید.
میراحسان در تشریح روند شکل گیری مدرنییسم در عرصه هنر گفت:دوران مدرنیسم دورانی است که تحت تأثیر آموزه های کانت و دکارت شکل گرفت و در مکالمه مداوم میان حال و گذشته پیش رفت.
وی افزود:پس از مدرنیسم بود که ما دیگر زمین را مادر ندیدیم بلکه آن را ذخیره ای برای استخراج مواد و تولید اشیای مادی دیدیم. در این دوران بود که جهان از محل تجلی وحدت به عرصه ای برای ساختن، تقلیل یافت و فرد محور مدرنیته شد.
میر احسان با بیان اینکه دنیوی سازی و اسطوره زدایی غایت و هدف مدرنیسم است، گفت:شعر نیما نیز تجربه ای مدرن است و غیت آن در ساحت سنت زدایی از شعر نمود می یابد.
سلسله نشستهای یاد شده به مدت ده جلسه روزهای دوشنبه دوم هر ماه در حوزه هنری شهر تهران واقع در میدان آرژانتین، خیابان شانزدهم شرقی پلاک 21 برگزار خواهد شد و حضور در این جلسات را به همه دوستان پیشنهاد می کنم.

 
نویسنده: آرش شفاعی ::: یکشنبه 84/5/16::: ساعت 12:42 عصر
مشروطه و ادبیات/ آرش شفاعی: در عصر مشروطه شعر سیاسی به معنای امروزی اش شکل گرفت
 
 

گروه ادب: آرش شفاعی گفت: مهم ترین ویژگی ادبی مشروطه این است که شعر از موضوعات قالبی که تا پیش از آن داشت خارج شد و نوعی شعر اجتماعی و سیاسی مدرن در ادبیات فارسی به وجود آمد

این شاعر در گفت و گو با خبرنگار شبستان، اظهار داشت: البته در ادبیات کلاسیک ما شعر اجتماعی به معنای خاص آن وجود داشته است. مثلا برخی قصائد سنائی و سیف فرغانی و حتی بعضی غزل های حافظ حاوی انتقادات شدیدی نسبت به وضعیت اجتماعی دوران خودشان است اما در عصر مشروطه شعر سیاسی به معنای متداول و امروزی اش شکل می گیرد و حتی اتفاقات بسیار ژورنالیستی و روزمره هم در شعر وارد می شود.
وی گفت: مشروط توانست شعر را از آسمان ها به زمین بیاورد و دیگر شعر مجموعه ای برای انتقال مفاهیم انتزاعی صرف همچون عرفان و حکمت یا معاشقه نبود بلکه راجع به موضوعات روز هم نظر می داد. البته با ژورنالیستی شدن ادبیات فخامت و زیبایی های شاعرانه آن کمتر شد و در شعر اغلب شعرای آن دوره ضعف های زبانی به وجود آمد اما باید گفت شعر عصر مشروطه بیش از اینکه مهم و هنری باشد توانسته به نیاز زمان خودش پاسخ بدهد.
سرآینده کتاب ""تا فراسوی رفتن"" گفت: شعر مشروطه به دلیل یک نیاز تاریخی ظهور پیدا می کند. در آن دوره نه تنها ادبیات بلکه همه ساختهای زندگی اجتماعی و فرهنگی ایران تحت تاثیر غرب است چون جامعه به این نتیجه رسیده است که باید وارد دوره تجدید بشود اما تاثیری که ادبیات آن دوره از غرب می گیرد تاثیر چندان عمیقی نیست. تاثیر عمیق را نیما می گیرد چون مدرنیستم را به خوبی درک و آن را بومی می کند.
وی افزود: هر چند افرادی مثل نسیم شمال در بین هنرمندان و نویسندگان عصر مشروطه وجود داند که کاملا مذهبی و متدین هستند اما یکی از ویژگی های ادبیات این دوره تلاش در جهت رسیدن به تجدد است و رها شدن از همه بندهایی که خوب یا بد جلوی راهشان می بینند وچون بعضی جلوه های مذهب را قید و بندی در برابر خودشان می دیدند با پاره ها و جلوه هایی از مذهب مثل حجاب مخالفت می کردند.
شفاعی که به زودی کتاب جدیدش با عنوان ""تهران شبیه هر شب دیگر سیاه بود"" چاپ می شود در پایان گفت: ادبیات عصر مشروطه در مجموع بینا بین است چون از یک طرف ما را از ارتجاع و تحجر گذشته نجات می دهد و از طرف دیگر مقدمه ای می شود برای ظهور افرادی مقل نیما. شعرای آن دوره با آشنایی مختصری که با غرب پیدا کرده بودند در پی دست یافتن به محملی بودند که حرف های تازه تری بزنند و تکانه های کندن از ادبیات سنتی در کارشان دیده می شود اما دهخدا او ملک الشعرا بهار به دلیل جایگاه ادبی – فکری شان از بقیه ممتاز می شوند.


 
نویسنده: آرش شفاعی ::: یکشنبه 84/5/9::: ساعت 10:8 صبح
ادبیات دینی و مطبوعات/ آرش شفاعی: ادبیات در مطبوعات ما مظلوم و ادبیات دینی مظلوتر است
 
 

گروه ادب: آرش شفاعی: مطبوعات ما به دلیل دیدگاه های خود نخواسته اند که وارد حوزه ادبیات دینی شوند و یا اگر وارد شده اند بر روی اولویت خبری شهرت کار می کنند.

این شاعر در گفتگو با خبرنگار شبستان، اظهار داشت: مطبوعات آیینه اجتماع هستند. نگاه ها، حساسیت ها و الویت هایی که جامعه برای خود احساس می کند، مطبوعات به آنها پوشش می دهند. وقتی جامعه به ادبیات بی اعتنا شود یا نگاهش سطحی شود، طبیعتاً مطبوعات آن جامعه به حوزه دیگری می پردازند.
وی افزود: جریانی در مطبوعات وجود دارد که در جهت ترویج سکولاریسم است که چون با دین مشکل دارد، طبیعتاً با ادبیات دینی هم مشکل دارد. در نتیجه شاعران و نویسندگانی را که در ترویج ادبیات دینی فعالیت دارند، شاعر حکومتی معرفی می کند .
این محقق ادبی با اشاره به اینکه بعضی از مطبوعات سخنگوی باندهای ادبی هستند، گفت: در زمینه ادبیات به ویژه ادبیات دینی حساسیت و فرهنگسازی کم است، ادبیات در مطبوعات ما مظلوم و ادبیات دینی مظلوتر است.
وی در پاسخ به این سئوال که چرا مطبوعات در این زمینه فرهنگ سازی نمی کنند، اظهار داشت:فرهنگسازی وظیفه نهادی دیگر است که در حوزه ادبیات دینی کار کنند و آنهایی هم که کار کرده اند همه ناقص است و برای تولیدکنندگان ادبیات دینی مزاحمت ایجاد کرده اند. ادبیات دینی درکشور ما یا تولید نمی شود، یا آنقدر بد توزیع می شود که انگار تولید نشده است.
شفاعی در پایان گفت: ادبیات دینی  نبایدمتکی به رانت و بودجه و نگاه ویژه یا تبصره های دولتی باشد، زیرا در این صورت شاعر سفارش پذیر می شود.


 
نویسنده: آرش شفاعی ::: پنج شنبه 84/5/6::: ساعت 11:11 صبح

حاشیه نگاری خبرنگار "مهر" از آخرین گفتگوی خاتمی با خبرنگاران
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی ظهر امروز برای آخرین بار پس از پایان جلسه هفتگی هیات وزیران در ساختمان پاستور در جمع دهها خبرنگار،عکاس، تصویربردار از رسانه ‌های داخلی ‌و خارجی حضور یافت به پرسشهای مختلف آنان پاسخ داد.

به‌ گزارش خبرنگار سیاسی "مهر" ، قبل از شروع مصاحبه ، هنوز خاتمی از پله‌های ساختمان نهاد ریاست جمهوری پایین نیامده بود که عکاسان از او خواستند به اتفاق وزیران دولت آخرین عکس دسته جمعی هیات دولت ، هر چند تعدادی از وزرا و اعضای هیات دولت حضور نداشتند، را ثبت و ضبط کنند .

* رییس جمهور خندان جمهوری اسلامی ایران ظهر امروز مطابق همیشه درحالی که لبخند بر لب داشت ، در آغاز سخنان خود ضمن تبریک میلاد باسعادت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) به خبرنگاران ، گفت که این آخرین مصاحبه رسمی او در مسند ریاست جمهوری است،.

* خاتمی این نکته را نیز  گوشزد کرد که همواره آرزوی دیدار مجدد با خبرنگاران را دارد و گفت که دوست دارم روزی بدون محافظ در جمع شما حاضر شوم که خبرنگار خبرگزاری فارس به او گفت نگران نباشید شما همیشه تحت حفاظت ملت ایران هستید . 

* در پایان مصاحبه و در حالی که خاتمی قصد داشت خبرنگاران را ترک کند ، خبرنگار "مردم سالاری" از او پرسید، آقای خاتمی وقتی شما دولت را واگذار می ‌کنید و می ‌روید فکرمی ‌کنید، قشنگ‌ ترین تیتری که می توان فردای آن روز برای شما نوشت چیست؟ و خاتمی با تبسم و شوخی بلافاصله در پاسخ گفت: بنویسید" شاه رفت ، هرچند هیچ شباهتی به شاه ندارم" و خبرنگاران همگی خندیدند.

* خاتمی درپاسخ به سئوال خبرنگار خبرگزاری "موج" درباره سرنوشت لپ تاب های اهدایی خود به خبرنگاران گفت که موضوع تحویل دادن لپ تاپ به خبرنگاران عضو انجمن صنفی روزنامه نگاران را پیگیری خواهم کرد. علاقه ‌مند نیستم که پول این کامپیوترها به دولت برگردد اگر از این طریق امکان پذیر نشود ، باید راه دیگری را مشخص کرد.

* خبرنگار"مهر" از خاتمی پرسید آیا بعد از ریاست جمهوری مسئولیت جدیدی را در نظام برعهده خواهید گرفت ؟ خاتمی گفت : ترجیح می ‌دهم که هیچ سمت رسمی نداشته باشم و خود را خدمتگزار این ملت و کشور می‌دانم و علاقمند به انقلاب هستم و مایلم نظام مردم سالار دینی در کشور استقرار یابد و به نفع من و به نفع کل نظام است و برای من آسانتر است که هیچ مسئولیت رسمی در کشور نداشته باشم و به صورت غیررسمی در عرصه داخلی ، اسلامی و بین‌المللی بتوانم فعالیت کنم.

* رییس جمهوری در پاسخ به سئوالی ؛ یاد و نام خدا را مایه آرامش خاطر انسان دانست و گفت : بعضی مواقع آنقدر دل انسان می‌گیرد که لبخند یک خبرنگار و یا نظر لطف فرزند خود آدم ، انسان را آرام می‌کند. گاهی با پناه بردن به خدا انسان احساس آرامش دارد.

* خبرنگار "اطلاعات" دو قطعه عکس از تصویر سنگ قبری که روی آن نوشته شده بود" دولت مظلوم" به رییس ‌جمهور داد که خاتمی با خنده ای شیرین آن دو قطعه عکس را به خبرنگاران نیز نشان داد.

* خبرنگار اعتماد به خاتمی گفت : چهره شما امروز بسیار خسته به نظرمی‌رسد، دلیل آن چیست؟ و او در پاسخ گفت : امروز خیلی تلاش کردم که خودم را سرحال و شاداب نشان دهم، چون دیشب دو ساعت بیشتر نخوابیدم ، صبح هم زود بیدار شدم.به خاطر دیر خوابیدن، سرم به شدت درد می‌ کرد، جلسه دولت هم سنگین بود و به همین دلیل درجلسه نیز خیلی خوش اخلاق نبودم.
خاتمی ادامه داد: خوشبختانه دیدن شما خستگی ‌ها را از سرمن بیرون کرد ، اگر در من احساس نوعی گرفتگی کردید ، ناشی از بی‌خوابی است و امیدواریم این را به من ببخشید، نمی‌ خواستم آخرین دیدارم، دیداری توام با گرفتگی و خستگی باشد.

* خبرنگار روزنامه‌" اطلاعات"  از خاتمی پرسید با توجه به این که در مراسم افتتاح ساختمان جدید گفته بود به این روزنامه می‌روید چه زمانی به آن‌جا خواهد رفت؟ و رییس جمهور به شوخی پاسخ داد: در افتتاح ساختمان، اول برای افتتاح آسانسور رفتم، از طبقه چهارم افتادم پایین. من هم یزدی هستم و کمی می‌ترسم. اگر تضمیمی بدهند که آسانسور درست است ان‌شاءالله خدمت آقای دعایی و ... می ‌رسیم.

* خبرنگاردیگری پرسید؛ آیا چهارسال بعد باز هم حاضرید کاندیدای ریاست جمهوری شوید؟ و وی گفت : الان نمی ‌توانم بطور قطعی انکار کنم اما اگر الان، چند سال آینده بود و من می ‌توانستم کاندیدا شوم، حتما کاندیدا نمی ‌شدم.

* خاتمی در حال رفتن به سمت اتومبیل خود بود در میان سوالات پراکنده‌ خبرنگاران، در پاسخ به پرسش خبرنگار" فارس " که از او سئوال کرد آیا امروز به مناسبت روز زن برای همسر خودهدیه ای خریده ‌اید؟ به خنده گفت: باور کنید همه حقوقم در اختیار همسرم هست ، پول ما دست ایشان است ، هر روز صبح باید به او بگویم که دو سه هزار تومان پول در جیب من بگذار تا جایی گیر نکنم.

*  خبرنگار خانم واحد مرکزی خبر نیز درباره عروسی هفته گذشته دختر رییس جمهور از او سئوال کرد و خاتمی به او گفت: لیلا چند وقت اینجا بود و دیروز رفت ایتالیا، ما دختران خود را داریم عروس می ‌کنیم که زودتر کارمان تمام شود.

* خبرنگاری پرسید آیا قرار است خبرگزاری تاسیس کنید ؟ نام خبرگزاری شما چیست؟ و خاتمی گفت : خبرگزاری در کار نیست. شروع به کار موسسه ‌ای را که گفته بودم ، احتمالا هفته آینده اعلام خواهم کرد.

* رییس‌ جمهور چندین ‌بار از خبرنگاران خواست که مصاحبه پایان یابد، اما سوالات خبرنگاران ادامه داشت ، وی درپاسخ به سئوال خبرنگاری که از او پرسید: آیا دبیر کلی مجمع روحانیون را خواهید پذیرفت ، گفت: امیدوارم اینجوری نشود، دلم می‌ خواهد به عنوان یک عضو در مجمع باشم .

* خبرنگاری از رییس جمهور پرسید: از کدامیک از وزرای کابینه بیشتر رضایت دارید؟ و خاتمی گفت : همه وزیران خوب بودند . همه خوبی‌ها مربوط به وزرا بود و همه بدهی‌ها مربوط به من می‌ شده است. نمی توان از پدری پرسید که کدام فرزندت را بیشتر دوست داری ؟


 
<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ